تاریخچه ترکمنان
. طبق نظر «بهادرخان» ، ترکمنها در منطقة ساحلی شمال دریاچة «ایشیق گل» (Ishiq Gel) در مغولستان زندگی می کردند . بنابراین ، به نظر می رسد که آنها به تدریج از بخشهای شمالی مغولستان ، و نه بخشهای شرقی و جنوبی آن ، به طرف جنوب مهاجرت کرده و در قرن ششم میلادی در نزدیکی رودخانة «سیردریا» (سیحون) ساکن شدند و سپس در قرن دهم میلادی به نزدیکی «آمودریا» (جیحون) و منطقة مرو آمدند . ترکمنها در قرن یازدهم میلادی در مرو ساکن شدند . زیرا در آن زمان مرو بسیار پیشرفت کرده بود . این شهر بعداً به وسیلة حملات «هون ها» ومغولها ، سقوط کرد .در هر صورت می توان تاریخ ترکمنها را به سه دوره زیر تقسیم کرد :
الف- دورة بیابان گردی
ب- دورة مهاجرت به ترکمنستان و ترکمن صحرا
ج- دورة بعد از مرز بندی رسمی بین کشورهای روسیه و ایران
دورة افسانه ای:
می توان تاریخ ترکمنها را از آغاز خلقت تاکنون به شرح زیر نگاشت :
حضرت آدم (ع) نخستین انسان روی زمین بود . بعد از وی «شیث» (s hith) بزرگترین پسر او ، جانشین وی و پیامبر بود . او در حدود 912 سال زندگی کرد . «انوش» (Enush) فرزند وی پس از پدر ، رهبر و پیامبر شد . سپس «قی نان» (Qeynan) که 840 سال زندگی کرد و فرزند «انوش» بود ، رهبری و پیامبری را به عهده گرفت . «مهلائیل» (Mehlail) فرزند «قی نان» پس از او بر جای پدر نشست . وی 920 سال زندگی کرد و در زمان او فرزند آدم زیاد شده و در منطقة وسیعی پراکنده شده بودند . او در شهر «سور» در «بابل» زندگی می کرد و مردم در آن زمان در کوهها و جنگلها می زیستند . «مهلائیل» از آنها خواست که روستاها و شهرها را بنا کنند و به کشاورزی بپردازند . پس مردم به کاشتن گندم و جو همت گماشتند . بعد از او پسرش «بارد» (Bared) یا «ادریس» (Edres) رهبری و پیامبری را به عهده گرفت و بعد از وی نیز پسرش «اخنوش» (Ekhnush)، که 908 سال زندگی کرد ، پیامبر مردم شد . او علم پزشکی می دانست و مردم را به خداشناسی دعوت می کرد . «متوشلخ» (Metushelekh) فرزند او جانشین وی شد . پس از او «لامق» حضرت نوح علیه السلام فرزند «لامق» رهبری مردم را بر عهده گرفتند . چنانکه در «جامع التّواریخ» مذکور است حضرت نوح (ع) در 250 سالگی به پیامبری رسید ولی بیشتر امت وی به او و پروردگار یکتا ایمان نداشتند . در طی 700 سال فقط 80 نفر به او ایمان آوردند . او از خدا خواست که امت او را نابود کند . خداوند نیز با او موافقت فرمود و از طریق جبرئیل به او پیام داد که یک کشتی بزرگ بسازد . این کشتی با وسیلة او و پیروانش ساخته شد . آنها به اندازه کافی غذا و از هر نوع حیوان یک جفت در کشتی گذاشتند . درآن روز باران و طوفان آغاز شد و برای مدتها ادامه داشت . حضرت نوح (ع) و پیروان در روز موعود به کشتی درآمدند . تمام زمین و حتّی قلّة کوهها به وسیلة آب پوشانده شد .
کشتی بعد از شش ماه در «موصول» در شمال ترکیه به گل نشست . آنها تنها انسانهایی بودند که از طوفان جان سالم بدر بردند . پس از سالها تمام پیروان او به جز پسران او و زنانشان به رحمت ایزدی پیوستند . حضرت نوح (ع) دارای سه پسر به نام های «یافث» (Yafeth) ، «سام» (Sam) و «حام» (Ham) بود . «یافث» جد مشترک ترک ها و زردپوستان است که در شمال زندگی می کرد . «سام» که در خاورمیانه می زیست جد اعراب و ایرانیان است و «حام» نیز که در هندوستان به سر می برد جد سیاه پوستان است . بنابراین ، این سه برادر جد مشترک تمام انسانهای امروزی هستند . «یافث» احتمالاً پیامبر بود و به صورت کوچندگی زندگی می کرد . او تابستانها را در «اورتاق» (Urtaq) و «کرتاق» (Kertaq) که کوههای بلند و عظیم هستند و نیز در شهر «اینانج» (Inanj) در مغولستان می گذراند و زمستانها نیز به «اورسوق» (Ursuq) ، «قاقیان» (Qaqeyan) و «قره قروم» (Qare Qurum) در مغولستان می رفت. او دارای هفت پسر بود که یکی از آنها « ترک » (Turk) نام داشته و جد تمام ترکهاست . «ترک» چهار پسر داشت . «توتک» (Tutek) یکی از پسران او دارای فرزندی بنام «الیجه خان» (Elije Khan) بود .«دیب باقوی خان» (Dibbaquy Khan) پسر او ، نیز پدر ، « گوک خان» (Guk Khan) بود .
او نیز پسری بنام «آلینجه خان» (Alinje Khan) داشت که دارای دو پسر به نامهای «مغول» (Moghol) و «تاتار» (Tatar) بود که به ترتیب اجداد مغول ها ( زردپوستان ) و تاتارها هستند . «مغول» چهار پسر به نامهای «قراخان» (Qara Khan) ،«آورخان» (Aver Khan) ،«گورخان» (Gur Khan) و «گوزخان» (Guz Khan) داشت . «قراخان» پس از ازدواج صاحب پسری بنام « اُغوذخان» (Oghuz Khan) شد که جد مشترک ترکمنهاست .
-------------------------------------------------------------------------------------
گروهـهایی که هـم اکنون « ترکـمن » نامیده می شـوند قبلاً « غز » ، « غـوذ» و یا « أغوذ » نامیده می شدند که از نام جد مشترک آنها یعنی « اُغوذخان » گرفته شده بود . در اینکه چرا آنها ترکمن نامیده می شدند . دلیل قانع کننده یی وجود ندارد . تنها در کتب قدیمی به این مطلب بر می خوریم که ترکمنها در جواب « تو کی هستی؟ » میگفتند : « ترک من » یعنی من ترکم و نیز گفته شده است که لفظ ترکمن برای تمایز آنها از ترک ها به آنها داده شده است که نخست « ترک مانند » بوده و در اثر کاربرد در طی زمان و به مرور به « ترکمن » تغییر شکل یافته است .
به هر صورت ، ترکمنها گروهی زرد پوست بوده اند که احتمالاً در مغولستان سکونت داشته اند و سپس کم و بیش به طرف غرب منطقه و ترکمنستان آمده اند در ضمن در طی زمان به تدریج با غیر ترکمنها مخلوط شده اند .
در «برهـان قاطع» آمده اسـت که اُغوذها (ترکمنها) ، نخست در مغولسـتان زندگی می کردند . در کتیبة اورخان که متعلّق به قرن هشتم است از آنها ذکر شده است ، ولی مورّخان آنها را ترک و نه ترکمن ، به حساب آورده اند . در دایره المعارف چینی قرن هشتم گفته شده است که ترکمنها در غرب زندگی کرده و در آنجا «تو-کو-مونگ» (TO-KU-MONG) خوانده می شدند . از طرفی می توان گفت که «تو-کو-مونگ» نام دیگر کشور «آلان» است که مردم «اُغوذ» در قرن دهم در آنجا زندگی می کردند . در حال حاضر ترکمنها در ترکمنستان شوروی و ترکمن صحرای ایران زندگی می کنند . بعضی از گروههای ترکمن نیز در افغانستان ساکنند . گروهی از ترکمنـها دریـای خــزر را دور زده و هم اکنون در ترکیـه و عــراق به سـر می برند .
( این نکته را متذکر شوم که مطلب آخری از یک کتاب گرفته شده و برای فلسفه پیدایش نام ترکمن مطالب متفاوتی به چشم میخوره مانند: ترکمن همان ترک مسلمان یا ترک با ایمان و ..