جشن عید نوروز در ترکمنستان
پس از استقلال کشور ترکمنستان رییس جمهوری ترکمنستان به منظور احیای رسم دیرین کشور که از نسلهای پیش وجود داشته، سال نو را «نوروز» اعلام نمود و هر ساله در 21 مارس، این روز جشن گرفته میشود.
در کشور ترکمنستان طبق رسوم قدیم و جدید، دو بار در سال جشن سال نو گرفته میشود. یکی از جشنها با استناد به تقویم میلادی که به تأیید سازمان ملل به عنوان جشن بینالمللی (سال نو) شناخته میشود. دیگری برگزاری «عید نوروز» به نشانه احیای دوباره آداب و رسوم دیرینه مردم ترکمنستان است. این عید که سالهای سال در این سرزمین دوام داشته باعث شکوفایی آداب و رسوم دیرینه میشود.
اگر نگاهی به تاریخ برگزاری این عید بیاندازیم، میبینیم که ریشه آن به قرنها پیش برمی گردد. قبل از اسلام نیز این عید وجود داشته است، اما با آمدن اسلام و تأثیری که ایندین بر تکامل انسانها داشته، عید نوروز کاملتر شده و رواج پیدا کرده است.
ضمناً بیاساس نیست که «ملک شاه» - پدر سلطان سنجر- اثر نوشته شده توسط عالم و دانشمند بزرگ شرق «عمر خیام» (1048 تا 1131 م) را «نوروزنامه» نام نهاد.
در بخش نخست این اثر، قدمت نوروز را از زمان آتش پرستان (زرتشتیان) تا قرن دهم میلادی ذکر نموده و یادآور شده که آداب و رسوم مربوط به این جشن در نزد مردم وجود داشته است. همچنین در این اثر قید شده که عید نوروز در اول فروردین هر سال برابر با 21 مارس جشن گرفته میشود.
پس از استقلال ترکمنستان و به منظور استفاده گسترده مردم از اثر مشهور عمرخیام یعنی «نوروزنامه» دکتر نورصحت بایرام صحتاف آن را به زبان شیوای ترکمنی برگرداند. با چاپ بعضی از قسمتهای این ترجمه در مطبوعات ترکمنستان، این امکان برای خوانندگان ترکمنستانی فراهم شد که نسبت به نوروز شناخت علمی پیدا کنند. ضمناً پس از استقلال نوشتن مقالات نوروزی توسط عالمان مشهوری همچون آتا جیکاف (نژادشناس)، آشیرپور مرداف (ادیب)، قربانمحمد دردیاف (جغرافیدان) و خانم آمانگل دردیوا (متخصص فرهنگ عامه) باعث شده که بر معلومات خوانندگان ترکمنستانی در این خصوص افزوده شود.
دانشمندان ترکمنستانی با استناد به نوشته عالم و دانشمند بزرگ شرق «ابوریحانبیرونی» (973 تا 1048 م) پیدایش جشن نوروز را به زمان «جمشید شاه» مربوط میسازند و آوردهاند که در زمان جمشید شاه و پادشاهان پس از او، عید نوروز را چندین روز متوالی جشن میگرفتهاند. جمشید به عنوان چهارمین پادشاه پیشدادیان، تخت سلطنتی را برای خود درست نمود و روزی که بر تخت نشست «نوروز» نامید و به افتخارایشان چندین روز متوالی جشن گرفته شده است.
پس از استقلال ترکمنستان، عید نوروز به عنوان جشن ملی به رسمیت شناخته شد و اکنون همه مردم از هفت تا هفتاد ساله از چگونگی مراسم این جشن مطلع هستند.
در موقعیت فعلی که کشور ترکمنستان در صدد احیای دوباره آداب و رسوم قدیمیمیباشد، برگزاری عید نوروز به عنوان جشن ملی در این کشور نشان از توجه مقامات ترکمنستان به این امر دارد.
در بین ترکمنها ضرب المثل معروفی هست که میگوید: «ییلینگ گلهنی نوروزدان بللی (نوروز فرا رسیدن سال نو را نوید میدهد)»
استفاده عامه مردم ترکمن از این ضربالمثل، حاکی از اهمیت والای عید نوروز آن کشور است. عید نوروز جشن کشاورزانی که آذوقه مردم را تأمین میکنند، محسوبمیشود، به همین دلیل کشاورزان دامنههای کوه «کوپت داغ» و همچنین کنارههای آمو دریا آن را با عظمت خاصی جشن میگرفتهاند، البته این تأثیر به مناطق دامداری نیز رسیده است.
پارهای از رسم و رسوم عید نوروز که خاص ترکمنها میباشد به این جشن جنبه ملی میدهد. مثلا : پختن غذاهایی همچون «نوروز کؤجه» (کاشه نوروزی)، «نوروز یارما» و یا تهیه «سمنی» (سمنو) و اجرای بازیهای مختلفی توسط جوانان ترکمن مانند: «مونجوق آتدی» (انداختن منجق - دانه منجق) که از سالهای دیرین مرسوم میباشد.
مردم منطقه «قاری قالا» (یکی از بخشهای شهر قزل آروات) زیارتگاه موجود در آنجا را همانند «بولاماقلی اولیا» و «قیز بیبیجان» به نوروز ارتباط میدهند به اینصورت که طبق یکی از روایات رایج در بین اهالی منطقه، دختری بنام «بیبی جان» در نوروز مشغول تهیه «سمنو» بوده، یکی از حاکمان که عاشق او بوده قصد آزار و اذیت بیبیجان را میکند. در این هنگام بیبی جان مصرانه از خداوند لایزال استمداد و کمک میطلبد. به قدرت خداوند، زمین ما بین حاکم و بیبی جان دو تکه میشود، دیگ حاوی سمنو نیز وارونه شده و میریزد. به همین دلیل این زیارتگاه را «بولاماقلی اولیا» (بولاماق: هر غذایی که با ترکیبات مختلف درست شده و به صورت مایع باشد را گویند) نام نهادهاند.
در کنار آن زیارتگاه «قیز بیبی جان» نیز قرار دارد. مردم بومی هر سال در عید نوروز، برای زیارت به این مکان میآیند و با قربانی کردن گوسفند و دادن صدقه و شکرانه در موقع خشکسالی از خداوند درخواست باران مینمایند.
تهیه «سمنو» نیز دارای روش مخصوصی میباشد، به این طریق که خوشه گندم را خرد کرده و روی آن آب و آرد میریزند و دیگ را میجوشانند و از شب تا صبح در دیگ را باز نمیکنند و چنین میپندارند که صبح زود هر کسی قبل از همه در دیگ را باز نماید جای انگشت «بیبی فاطمه» (حضرت فاطمه زهرا (س) را خواهد دید. ضمناً در ترکمنستان یکسری از آداب و رسوم که از نسلهای قبل به یادگار مانده و هنوز نیز ادامه دارد که عبارتند از: «اسبدوانی، کشتیگیری، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی، مسابقه خروسجنگیها و شاخزنی میشها، شطرنج بازی، مهرهبازی، تاب بازی، دید و بازدید (تبریکگویی) عید به صورت گروهی.»
سبک و شیوه شاعرانه و فلکلوریک رایج در بین ترکمنها به نام «مونجوق آتدی» نیز اساساً در ارتباط با نوروز میباشد، به این ترتیب که دخترهای جوان (معمولا شبانگاهان) جمع می شوند و در یک کاسه یا ظرفی منجقهای خود را یک به یک میاندازند. دختری کهظرف حاوی منجق را نگهداشته، ظرف را بالای سر دخترها برده و منجقها را با هممخلوط میکند و یک بند شعر میخواند، آنگاه یکی از منجقها را از ظرف بیرون میآورد، منجق متعلق به هر دختری باشد، معنی آن بند شعر گفته شده را در ارتباط با او قلمداد میکنند، یعنی بند شعر سروده شده در واقع ندای آن دختر محسوب میشود، گویا اینکه آرزوها و آمال آن دختر با شعر سروده شده مطابقت دارد.
بعضی از بندهای شعر مونجوق آتدی:
نوروز گلدی بو گیجه
قیزلار آتارلار بیجه
کیمینگ بیجهسی چیقسا
بیریگر سن «نوروز کؤجه»
ترجمه: امشب نوروز فرا رسید. دخترها طالع آزمایی میکنند. طالع هر کسی درآید، نصیبش یک ملاقه «کاشه نوروزی»
یا اینکه:
باشلاندی قیز باشلاندی
کأسأ مونجوق تاشلاندی
سؤز آیدیجی گلیپدیر
بویداشینا بوشلادی
ترجمه: شروع شد دخترها، شروع شد. منجوق کاسه انداخته شد. خواستگار آمدهاست، به دوستش مژده داد.
باز هم:
قاینادارلار سمنی
توربا دورتدوم تمنی
بیلدیم آیرالیق اکن
همه درددن یامانی
ترجمه: سمنو را میجوشانند. سوزن (جوال دوز) را در توبره فرو کردم. فهمیدمجدایی است که از همه دردها بدتر است.
باز هم:
نوروز گلدی، یاز گلدی
قارغا گیتدی، غاز گلدی
جمله جهان لالهزار
آیدم گلدی، ساز گلدی
ترجمه: نوروز آمد، کلاغ رفت و غاز آمد. تمام جهان لالهزار، آواز آمد، ساز آمد.
علاقه مردم به این عید و شگفتیهایی که در این فصل پدیدار میگردد، همیشه مورد توجه شاعران ترکمن بوده است. شاعران کلاسیک در خصوص فرا رسیدن نوروز و درخشش طبیعت با رنگ سبز و همچنین جان گرفتن هر جانداری در این عید، ابیات واشعاری را با استادی تمام سرودهاند که گویا مانند آبهای خروشان رودخانه و نهرها در ذهنها جاری میشود.
مختومقلی شاعر بزرگ ترکمن در شعر زیر با عنوان «جهان پیدا» میگوید:
وقتی نوروز فرا میرسد، جهان رنگین پدیدار میشود
ابرها غرش نموده و در کوهها مه پدیدار میشود
بی جانان جان گرفته، حیات پدیدار میشود
پوشیده جامه به تن، سبزه و روان پدیدار میشود
در روی زمین چیزهای نهان پدیدار میشود
زبان در دهان گنجشکها پدیدار میشود
سرودی صدا کند، تمام جهان آباد است
مغروری، حاکم مشو، جهان خراب میشود
کسانی که در راه عشق (به خدا) هستند، بانید برای همیشه زندهاند
اگر در دل هر کسی عشق به خداوند نباشد در روز قیامت عذاب میکشد.
تا سپری شدن بهار، روز بروز سبزهزارها زیاد میشوند
خشم قیامت است، دنیا جایگاه تلاش است
روزگار همدم انسان است، در دنیای درون جان پدیدار است
روزگار همدم انسان است، در دنیای درون جان پدیدار است
همچنین «شیدایی» شاعر دیگر ترکمنستان در شعری تحت عنوان «باغ و بوستاناست امروز» میگوید:
نوروز فرا رسید، جمله جهان گلستان است امروز
گلها شکوفا شد و عندلیب نغمه سرایان است امروز
بنمای ذوق و شادی، روز شادی است امروز
تمام انسانها در سبزهزار سیر میکنند امروز
لالهها شکفتند، صحرا باغ و بستان است امروز
نوروز آمد با ناز و کرشمه، طبیعت به گلزار مبدل شد
رنگ سفید و قرمز و انواع رنگهای زرنگار طبیعت را پوشانید
از رحمت خداوندی طبیعت سبزه و لالهزار شد
در روز بیمنتها، کی مست هست و کی بیاختیار
عیب نپندارند دوستان (همدمان) که عاشقان مستانند امروز
سپری شد نوروز، گل و رخسار گل
لذت و لعل و لب و سخنان شیرین گفتار گل
گر نقاب از چهره بگشاید، صورت یار زیبا و قامت او همانند سرو است
خونخواران روز صد هزار جنایت میکنند
در راه عشق و عاشق (عشق به خداوند) مردن آرزویی است امروز
«غایبی» شاعر دیگر ترکمن نیز تحت عنوان «دوباره مرغزار شد» میگوید:
چونکه نوروز فرا رسید جهان دوباره گلزار شد
غنچههای گل شکفت و دوباره مرغزار شد
سبزههای رنگ و با رنگ روییده از زمین، بخوردند هر که بود آن وقت
جهان خوش مزین دوباره لالهزار شد
با تماشای دوباره گل بلبلان نغمه سر دادند
نوشیدند از جام گل دوباره مست و خمار شد
گنجشکان نغمه سر داده و لایزال را حمد و ستایش کردند
هر که از برای خود شاد است، چه کسی دوباره بیقرار است.
«ملانپس» شاعر دیگر ترکمن نیز در شعری تحت عنوان «امروز» میگوید:
شاه و پری به سیر و سیاحت رفتند، چمن ریحان است امروز
طوطیها نغمه و آواز سر دادند و بلبلان زبان درآوردند امروز
تفاوتی نیست بین شاه و گدا، برای همه یکسان است امروز
بردهها را بند بگشودند، همه جا در امان است امروز
در آسمان ماه مبارک نمایان شد، که ماه تابان است امروز
بعضیها بدون نقابند، بعضیها خرقهپوش
گفت نظر افکند هو الحق، که باشد درویش او
در آسمان بی انتها آن پرنده قمری پرواز کرد و نشست
تا وقتی که بازار هست، بسی به یاد نمیافتد زمستان و بهار
عاشق گر به معشوق رسد، آرزویی نماند امروز
اشعاری همانند اینها که به نظم سروده شده در آثار کلاسیک ترکمن بس فراوان است. شعرهای کلاسیک شاعران ترکمن در خصوص نوروز که از اول استقلال شروع شده درآثار شاعران معاصر این کشور هنوز نیز دوام دارد.
حاصل سخن آنکه، عید نوروز پس از استقلال ترکمنستان از درخشش ویژهای برخوردار شد، عید نوروز در زمان حاضر به جشن دوستی، برادری و همبستگی تبدیلشده است. این مقاله را با ذکر شعری که در اولین نوروز پس از استقلال به وسیله خانم «آق گل توقتامرادوا» به آواز برگردانده شده و ساز آن را نیز موسیقیدان معروف «خداینظر آرمان گلدیاف» نوشته است، به پایان میبریم:
بنوازید شادیان
باشید شادمان
عید و جشن است
که دلهای مردم را زنده میدارد
دلها باز شود
گرهها باز شود
کسی که قهر کرده
آشتی کند امروز