کمی در باره دیگر شاعران ترکمن بدانیم :قرباننظر عزیزوف
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۱۶ ق.ظ
.
آثار معروف و برجسته قرباننظر عزیزوف در هنگامه فصل بهاران در اعماق دل شاعر به بار مینشیند و در فصل حزن و اندوه پاییزان به کمال خلاقیت و نوآوری دست مییازد. او قاصد و پیامرسان تابناک فصل شکوفهها به فصل حزن و اندوه بوده است.
سؤییأن گویز پاصلینی،
ساریلیغنی
گؤونومه حوش یوقیار اونونگ پس پألی.
اؤلوم بیلن عؤمرونگ آرالیغنی،
اؤلچهملی یاپراق شاخادا هألی.
اگر چنانچه به اشعار و سرودههای قرباننظر عزیزوف دقت و تعمق لازم را داشته باشیم، اکثراً با کلمه «پاییز» مواجه میشویم. یکی از مجموعه هایی که شاعر در وادی ادبیات ملی دیار خود گنجانده «پاییز» نام داشته است. آخرین مجموعه اشعار و سرودههای شاعر در کتابی بنام «پاییز» گردآوری و تدوین شده است.
-هنگامی که از شاعر سئوال میکردند کدام فصل را دوست داری؟
جواب همیشگی او فصل «پاییز» بوده است.
اولین آشنایی من با قرباننظر در فصل پاییز بود. به اتفاق دوستان و همفکران در منزل او گرد هم آمده بودیم: در این مجلس بود که دوستان خود را مخاطب نموده سئوال عجیبی را مطرح کرد. دوستان از شاعران معروفی که قبل از سی و پنج سالگی دارفانی را ترک کردهاند کدامها را میشناسید؟... 35 ساله، 40 ساله.
پاسخ سئوال را خودش داد. لرمانتو، پوشکین، بایرون، لورکا، برنس، پتوفی. در آن هنگام به شاعری که در میان ما حضور داشت و سهم او از کاروان عمر زندگیاش فقط سی و پنج فصل پاییز خواهد بود، حتی در فکر و اذهان هیچکدام از ما خطور نکرده بود. عشق و محبت و مهرورزی شاعر به انسانها خیلی رفیع به بلندای کوههای سرکش و سرافراز و به عمق و ژرفای اقیانوسهای بیکران بوده است.
سؤیونگ منی- سیزینگ صادیق قولونگیز،
سونگرا مندهن سیزه قالار شیله پای،
سیزه باهاسیز سرپای ادهرین
شالارینگ الیندهن گلمهجک سرپای.
شاعر دلسوخته قرباننظر عزیزوف نسبت به مشتاقان و جانشیفتگان و به نسلهای بعد از خود تحفه و ارمغانی را اهداء کرد که حتی پادشاهان و حاکمان مقتدر هم از اهداء چنین ارمغان ارزشمندی عاجز و ناتوان بودند. «این تحفه و ارمغان باور و یقین کامل او به زندگی و جامعه انسانی ما بوده است». تحفه و ارمغان شاعر در برابر دیدگان همه ما قرار دارد، «در میان زمین و آسمان». تحفه و
ارمغانی که از دل پرمهر و کرم بخش شاعر بعنوان میراث بر جای مانده نصیب همگان شده است.
مجموعه اشعار و سرودههای شاعر در میان دیگر خلقها و قومیتهای گوناگون به زبان مادری آنان در روزنامهها و مجلات و ژورنالهای ادبی مورد چاپ و نشر قرار گرفته است. آثار ارزشمند شاعر در مسکو به زبانهای روسی و استونیایی ترجمه گردیده است.
حقیقتاً قرباننظر عزیزوف در طول دوره کوتاه زندگی خود با الهام شاعرانه و خلاقیت ذهنی بینظیرش آثار ارزشمند و پرباری را از خود به یادگار گذاشته است. شاعر با نسل جوان دوره خود ارتباطی تنگاتنگ و انس و الفتی عجیب برقرار کرده بود و حرفهای بسیاری برای گفتن داشت. میز اتاق کارش مملو از کتاب و مجلههای علمی و ادبی بود. کتابخانه او در میان کتابخانههای شخصی نویسندگان و شاعران عشقآباد از بزرگترین کتابخانهها محسوب میگردید.
در میان این کتابهای بیشمار، حتی یک جلد کتاب را نمیتوان پیدا کرد که مورد مطالعه قرار نگرفته باشد. این کتابها طبق نوبت در هر شب بر روی میز مطالعه با شاعر به خواب می رفتند!
برای اولین بار میز کار شاعر را در محل کارش بدون اجازه اش باز کردیم. از کشو میزش نوشته و دستخطی با مضامین زیر پیدا شد:
سؤیونگ منی- یورهک سؤیگی کؤیسهیأر،
شیله بیر کویسهیأر- یوق چاقی- چنی.
یکهجه آداما یتیرلیک سؤیگی بیلن
بیر پورصاتلیق سؤیونگ سیز منی.
نه، این ابیات برای حکاکی روی سنگ قبر سروده نشده است. این سرودهها با عجله و شتاب بر روی تکه کاغذی نوشته شده است. اما هر یک از ابیات آن کاملاً با مهارت و استادانه سروده شده است. کمال خلاقیت و نوآوری در نهانگاه دلش با مهر و محبت و جوهره وجودش سرشته و عجین شده است. شاعر ناکام ما برای بازنویسی آنهم فرصت پیدا نکرده است.
احتمالاً این ابیات آخرین سرودههای شاعر در واپسین لحظات کاروان عمرش بوده است. انگار که به نظر میرسد از مضامین و مفاهیم این ابیات صدای آشنای دوستی طنینانداز است که همین دیروز بود در مجلسی گرم و صمیمی و شاعرانه با همدیگر به مزاح و صحبت مشغول بودیم.
مانگا کأن ذات،
اولی بیر ذات گرهک دأل.
الینگیزی یورهگینگیزه قویونگ سیز.
سیزه سؤیگی بیلن یوزلنیأن گونلم
سؤزلریمی کسأ چکمان سؤیونگ سیز،
سؤیونگ منی- أهلی ارکی هم دورقی
بیلن.
سیزه طاراپ یوللار چکنی،
یکه اؤزونگ سؤیوپ یؤرسنگ المیدام،
بیر آزاجیق آغیر دوشجک اکنی...
***
اپیلیأنی چا بیل، بالام،
بیر دیله گیم، بیل بالام،
مانگا کأن ذات گرهک دأل،
کؤپونگ اوغلی بول بالام.
... دردینگی من گؤتریأن،
سن گؤتر ایل دردینی
نوشته: آنابردی آقابایف
مترجم: شاهمحمد یلقی
آثار معروف و برجسته قرباننظر عزیزوف در هنگامه فصل بهاران در اعماق دل شاعر به بار مینشیند و در فصل حزن و اندوه پاییزان به کمال خلاقیت و نوآوری دست مییازد. او قاصد و پیامرسان تابناک فصل شکوفهها به فصل حزن و اندوه بوده است.
سؤییأن گویز پاصلینی،
ساریلیغنی
گؤونومه حوش یوقیار اونونگ پس پألی.
اؤلوم بیلن عؤمرونگ آرالیغنی،
اؤلچهملی یاپراق شاخادا هألی.
اگر چنانچه به اشعار و سرودههای قرباننظر عزیزوف دقت و تعمق لازم را داشته باشیم، اکثراً با کلمه «پاییز» مواجه میشویم. یکی از مجموعه هایی که شاعر در وادی ادبیات ملی دیار خود گنجانده «پاییز» نام داشته است. آخرین مجموعه اشعار و سرودههای شاعر در کتابی بنام «پاییز» گردآوری و تدوین شده است.
-هنگامی که از شاعر سئوال میکردند کدام فصل را دوست داری؟
جواب همیشگی او فصل «پاییز» بوده است.
اولین آشنایی من با قرباننظر در فصل پاییز بود. به اتفاق دوستان و همفکران در منزل او گرد هم آمده بودیم: در این مجلس بود که دوستان خود را مخاطب نموده سئوال عجیبی را مطرح کرد. دوستان از شاعران معروفی که قبل از سی و پنج سالگی دارفانی را ترک کردهاند کدامها را میشناسید؟... 35 ساله، 40 ساله.
پاسخ سئوال را خودش داد. لرمانتو، پوشکین، بایرون، لورکا، برنس، پتوفی. در آن هنگام به شاعری که در میان ما حضور داشت و سهم او از کاروان عمر زندگیاش فقط سی و پنج فصل پاییز خواهد بود، حتی در فکر و اذهان هیچکدام از ما خطور نکرده بود. عشق و محبت و مهرورزی شاعر به انسانها خیلی رفیع به بلندای کوههای سرکش و سرافراز و به عمق و ژرفای اقیانوسهای بیکران بوده است.
سؤیونگ منی- سیزینگ صادیق قولونگیز،
سونگرا مندهن سیزه قالار شیله پای،
سیزه باهاسیز سرپای ادهرین
شالارینگ الیندهن گلمهجک سرپای.
شاعر دلسوخته قرباننظر عزیزوف نسبت به مشتاقان و جانشیفتگان و به نسلهای بعد از خود تحفه و ارمغانی را اهداء کرد که حتی پادشاهان و حاکمان مقتدر هم از اهداء چنین ارمغان ارزشمندی عاجز و ناتوان بودند. «این تحفه و ارمغان باور و یقین کامل او به زندگی و جامعه انسانی ما بوده است». تحفه و ارمغان شاعر در برابر دیدگان همه ما قرار دارد، «در میان زمین و آسمان». تحفه و
ارمغانی که از دل پرمهر و کرم بخش شاعر بعنوان میراث بر جای مانده نصیب همگان شده است.
مجموعه اشعار و سرودههای شاعر در میان دیگر خلقها و قومیتهای گوناگون به زبان مادری آنان در روزنامهها و مجلات و ژورنالهای ادبی مورد چاپ و نشر قرار گرفته است. آثار ارزشمند شاعر در مسکو به زبانهای روسی و استونیایی ترجمه گردیده است.
حقیقتاً قرباننظر عزیزوف در طول دوره کوتاه زندگی خود با الهام شاعرانه و خلاقیت ذهنی بینظیرش آثار ارزشمند و پرباری را از خود به یادگار گذاشته است. شاعر با نسل جوان دوره خود ارتباطی تنگاتنگ و انس و الفتی عجیب برقرار کرده بود و حرفهای بسیاری برای گفتن داشت. میز اتاق کارش مملو از کتاب و مجلههای علمی و ادبی بود. کتابخانه او در میان کتابخانههای شخصی نویسندگان و شاعران عشقآباد از بزرگترین کتابخانهها محسوب میگردید.
در میان این کتابهای بیشمار، حتی یک جلد کتاب را نمیتوان پیدا کرد که مورد مطالعه قرار نگرفته باشد. این کتابها طبق نوبت در هر شب بر روی میز مطالعه با شاعر به خواب می رفتند!
برای اولین بار میز کار شاعر را در محل کارش بدون اجازه اش باز کردیم. از کشو میزش نوشته و دستخطی با مضامین زیر پیدا شد:
سؤیونگ منی- یورهک سؤیگی کؤیسهیأر،
شیله بیر کویسهیأر- یوق چاقی- چنی.
یکهجه آداما یتیرلیک سؤیگی بیلن
بیر پورصاتلیق سؤیونگ سیز منی.
نه، این ابیات برای حکاکی روی سنگ قبر سروده نشده است. این سرودهها با عجله و شتاب بر روی تکه کاغذی نوشته شده است. اما هر یک از ابیات آن کاملاً با مهارت و استادانه سروده شده است. کمال خلاقیت و نوآوری در نهانگاه دلش با مهر و محبت و جوهره وجودش سرشته و عجین شده است. شاعر ناکام ما برای بازنویسی آنهم فرصت پیدا نکرده است.
احتمالاً این ابیات آخرین سرودههای شاعر در واپسین لحظات کاروان عمرش بوده است. انگار که به نظر میرسد از مضامین و مفاهیم این ابیات صدای آشنای دوستی طنینانداز است که همین دیروز بود در مجلسی گرم و صمیمی و شاعرانه با همدیگر به مزاح و صحبت مشغول بودیم.
مانگا کأن ذات،
اولی بیر ذات گرهک دأل.
الینگیزی یورهگینگیزه قویونگ سیز.
سیزه سؤیگی بیلن یوزلنیأن گونلم
سؤزلریمی کسأ چکمان سؤیونگ سیز،
سؤیونگ منی- أهلی ارکی هم دورقی
بیلن.
سیزه طاراپ یوللار چکنی،
یکه اؤزونگ سؤیوپ یؤرسنگ المیدام،
بیر آزاجیق آغیر دوشجک اکنی...
***
اپیلیأنی چا بیل، بالام،
بیر دیله گیم، بیل بالام،
مانگا کأن ذات گرهک دأل،
کؤپونگ اوغلی بول بالام.
... دردینگی من گؤتریأن،
سن گؤتر ایل دردینی
نوشته: آنابردی آقابایف
مترجم: شاهمحمد یلقی
۹۱/۱۰/۱۸